
زمانی که او هستم

پارت اخر
🐞فهمیدم گربه ی سیاه عصاش
🖤گرفتم الان میارمش
(((جویدن ادامس)))
🐞تف
🖤ایش چیکار میکنی الان میرسه بهمون
🐞ای ادامس رو میچسبونم به عصاش
(((ارباب شرارت عصا رو گرفت)))
🐞وای نه ادامس رو نچسبوندم عصا رو بیار
(((بعد دعوایی سخت)))
🖤بفرما بانوی من
🐞اها
💜گرفتمش نادونا دیگه منو شکست نمیدید
چون من قوی ترم ااا ایییی عصا چسبیده به دستم
🐞ال فراررررر
🖤بایی بایی
🐞خب مواظب باش دیگه باید بریم
🖤بعد یک شب طولانی
🐞اره خدافظ
من به اینکه دختر کفشدوزکی هستم افتخار می کنم زمانی که او هستم شادم و قوی